مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها در اربعین سیدالشهدا
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد کـربـلا اما بـرای زینب از این پیـشتر از شـکـاف فـرق خـونین پـدر آغاز شد کربلا شاید که با تیری به تابـوت حسن کـربلا شاید که با خـون جگـر آغاز شد خیمهای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت کـربلا از شعـلههای پـشت در آغاز شد کربلا را دیدهای از چشم زینب؟ معجزهست! وَه! چه اعجازی که با شقّالقمر آغاز شد اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت پس مـحـرم تازه در ماه صفر آغاز شد کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت کـربـلای دیگـری با یک نفـر آغاز شد |